3ماهگی
تنها چیزی که از فردا می دانم این است که خدا قبل از خورشید بیدار است، از او می خواهم که قبل از همه در کنار تو باشد و راه را برایت هموار کند. نفس مامان فردایت سپید عزیز دلم تو ٣ ماهگی یه خورده شیطون تر شدی،از این عکست مشخصه اولین باری که گذاشتیمت تو کریر و رفتیم مهمونی، از کریر خوشت میاد و توش راحتی، وقتی هم خسته می شی همونجا می خوابی تو ٣ماهگیت سرمون خیلی شلوغ بود، باید آماده می شدیم واسه عروسی خاله زهرا و عمو سجاد هر روز میرفتم بیرون تا واست یه لباس خوشگل پیدا کنم، من نتونستم برات بخرم ولی مادر جون و حاج بابا ٢تا پیرهن خوشگل واست گرفتن که دست هر دوشون درد نکنه فدای...
نویسنده :
مامان فاطمه
22:58